مصلحت
شدن بی راهه راهی مصلحت نیست به شب اندرسیاهی مصلحت نیست
بدون رهنما رفتن به مقصد ویابی روشنائی مصلحت نیست
حسینی رهبریت رهنمائیست یزیدآمیزشاهی مصلحت نیست
به استبدادواستمداد سازش اگرپیمائی راهی مصلحت نیست
گرسنه گرپی یک لقمه نانی کشد ازسینه آهی مصلحت نیست
کندباپنجه ازکوه استحقاقش که دراین ره گدائی مصلحت نیست
چشی گر لذت آب رفاه را هدف راسهل خواهی مصلحت نیست
نباید فرد درحال بد خود گواه بود این گواهی مصلحت نیست
علم کرد همچومرد باید قدافراشت سکوت اندرتباهی مصلحت نیست
به دادگاهی که اجرایش مزایاست درآنجادادخواهی مصلحت نیست
تملق جوئی درباب قضاوت شُریح آسا قضائی مصلحت نیست
نباید علم جداشد ازعقاید به اسلام این نگاهی مصلحت نیست
وفاآموز زدانشگاه عباس عمر(۱) آسا وفاهی مصلحت نیست
شعراز: حسین شفق
سروده شده : تاریخ ۱۹/۹/۱۳۸۹ برابر با ۸ محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) عمرپسر سعد یکی ازفرماندهان لشکرکوفه ازطرف عبیدالله زیاد درکربلابود که مراد ازوفا، آنهم درعهد خباثت خود که باعبیدالله زیاد بسته بود وفا کرد
خاطره: درین شعرکسی که مرانهایت کمک را کرد وواداشت تااین شعر را بسرایم دوست نهایت محترم سید نجیب الله نجیب مدیر وبلاگ س-خ-ن بود که اگرجناب شان به یاد داشته باشد ظهر روز فوق الذکر باهم دراطاق ایشان بامطالعه ازبعضی مطالب آقای دکتر علی شریعتی وبعضی ازمباحث مفید وزیبایشان این شعر درمغز بنده نقش بست وبعد ازدوالی سه ساعت دیگر ازاحساسم سرزدو دردنیا کتابت قرارگرفت امید وارم دوستان بانظرات ونقد های قشنگ شان مرا یاری کنند.