گل به دامن برسردیوانه میریزیم ما
گل به دامن .....
خاردرپیراهن فرزانه میریزیم ما
گل به دامن برسردیوانه میریزیم ما
قطره گوهر ميشود در دامن بحر کرم
آبروي خويش در ميخانه ميريزيم ما
در خطرگاه جهان فکر اقامت ميکنيم
درگذار سیل، رنگ خانه میریزیم ما
دردل ما شکوۀ خونین نمی گرددگره
هرچه درشیشه است،درپیمانه میریزیم ما
انتظارقتل،نامردی است درآئین عشق
خون خود چون کوه کن مردانه میریزیم ما
هرچه نتوانیم باخود بردازین عبرت سرا
هست تافرصت، بیرون ازخانه میریزیم ما
درحریم زلف اگرنگشاید ازماهیچ کار
آبی ازمژگان به دست شانه میریزیم ما
شعرزیبااز: جناب صائب تبریزی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:47 توسط حســـــــــــین(شفق)
|