
این نسخۀ خطی فوق نشان از عشق ونفرت است
اونشانی ازیک چهرۀ معصومی است که زنده گی،آیندۀ زیبایش ورویاهای نیک او قربانی هواوهوس خانواده اش شده است.
اوهنوز۱۳ سال بیش ندارد ثمرۀ خانواده ایست که زمین خویش راجز نفرت نکاشته اند وروزهای زندگی را با حاصل جدائی به شب رسانده است اماخود همواره سعی می کند تانهال عشق رابکارد.
من که همین اینک شاهد این زنده گیم هروقت به او نگاه میکنم می بینم ! اوبااینکه ازدامن پرمهر مادر دوراست وبااحساس نیکش وقلب پرازعدالتش آغوش پدررا رهانکرده وبادیده گان پرنورش آسمان زندگی را روشن می بیند سربسوی آسمان بلند میکند وباکمال قدرت راه آینده را مینگرد.
نگاه اوجزبه آسمان جای دیگری نیست زیراکه آسمان همیشه اورابه فردانوید میدهد ودیروز را به یاد اونمی آورد وبرای فردای خود آرزوی سعادت ولذت می کند .
اوخوب میداند که برگشتن به گذشته جزشکستن نیست ودرگنجینۀ دربستۀ آینده خرمی وسروری خوابیده که باید آنراجستجو کرد.
ای جوانان! ای بیننده گان وبلاگ ندای شفق !
یادآوری ازگذشته جزملالی بیش نیست.
باید همه ما مثل این نوشگفتۀ که همانند درخت تنومندی درمقابل طوفان های زندگی ایستاده وازپا نیوفتیده است مقاومت کنیم وسعی کنیم سرمشق زیبای زندگی مان را باکسانیکه ارزش آن را ندارد رقم نزنیم.
واین هم سرودۀ که نگاه به چهرۀ معصوم این عجوزه دامن احساسم راگرم وبه سرایش این مطلب واداشت.
اٌف براین دایرۀ مینــــــــــاکه ازگــــــردش وی
وان یــــکی آب ودیگر لقمۀ نان میطلبد
وان یکی منصب وپول ودیگری عشق وصفا
دیگری ساحـــتی امنـــی اززمان میطلبد
لیک گیتی زره خاکی شــــهر پرفــــــــریب
نه نصــابی نه غنــــــائی بلکه جان میطلبد
بشنوازمن این سخن دشت کین را شخم زن
جای آن عشق بکار،چون شاه شهان میطلبد
تاریخ ۲۴/۰۲/۱۳۹۰
صورت صورت گرم
درتشـــــویش زمانیم که امانم ندهـــــــد
چرخ فلک نوری به فانوس زمانم ندهد
پیش ازآنکه نورعشق برفروزد به دلم
مهلت به دل ســـــرگشته وحیرانم ندهد
تاکنم ابراز عشــــــق وبرآرم به زبان
لیک ترسم فرصت اجرای زبانم ندهد
من زایام ره وصل تجسس می کنم
فـارغ وبی خبر ازآنکه نشانم ندهد
نزد جانان جان برم لیک تصــــــور میکنم
تافلک درگردش است جسمی به جانم ندهد
تابه رویاها برم صورت صورت گرم
یاری ، این دغـدغه ها اندرگمانم ندهد